معلم ناهوک آرام و رام و راحتی آرام جان می خواهمت. صلوات بر خاتم پیامبران(ص)
| ||
|
اولین روز دبستان باز گرد / کودکی ها شاد و خندان باز گرد باز گرد ای خاطرات کودکی / بر سوار اسب های چوبکی خاطرات کودکی زیباترند / یادگاران کهن ماناترند درسهای سال اول ساده بود / آب را بابا به سارا داده بود درس پنداموز روباه و خروس / روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است / سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود / فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز و سرمای شدید / ریز علی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمکت جا می شدیم / ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم / یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت / دوشمان ازحلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود / برگ دفتر ها به رنگ کاه بود همکلاسی های درد و رنج و کار / بچه های جامه های وصله دار بچه های دکه سیگار سرد / کودکان کوچک اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود / جمع بودن بود و تفریقی نبود کاش می شد باز کوچک می شدیم / لااقل یک روز کودک می شدیم ای معلم نام و هم یادت بخیر / یاد درس آب و بابایت بخیر ای دبستانی ترین احساس من / باز گرد این مشق ها را خط بزن نظرات شما عزیزان:
متن فوق العاده زیبایی بود ممنون.آقای نصرت بنده سه سال تو دبستان معراج درس خوندم.خیلی دلم میخواد بیام سراوان.ولی افسوس که نمیشه.دلم هم برا مردم سراوان وهم برا دبستان معراج وخاطره هاش تنگ شده.یادش بخیر.... راستی شما الان تدریس میکنین؟
پاسخ:سلام برادر من سال قبل دبستان معراج بودم الان جای دیگه تدریس میکنم. |
|
[ طراحی : سیب تم ] [ Weblog Themes By : Sibtheme] |